لذت مادر و پدر بودن ما

3

1391/2/3 14:16
نویسنده : آبان
399 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز روز بدی رو گذروندم چون هنوز کسی نمیدونه تو هستی

دیروز خاله مامانم فوت کرده بود و من نباید میرفتم و حالم توی ماشین بد شد

خیلی دلم میخواست برای اخرین بار ببینمش نه چون خاله بود چون خیلی خیلی شبیه مادر بزرگم بود ولی خودم رو کنترل کردم و به خاطر تو موجود کوچولو نرفتم. دلم خیلی سوخت که تمام مدت توی ماشین بودو دلم بیش از خاله برای مامان بزرگم تنگ شد اونم یه دنیااااااااااا

امروز فهمیدم اگر برم یه جای خوب ماه دیگه میتونم بدونم تو دختری یا پسر و ته دلم لرزید. لرزید که نکنه وقتی بقیه هم بفهمن تو چی هستی خوشحال نشن و یه چیز دیگه بخوان البته خب تکلیف خیلی ها معلومه ولی برای من هیچ فرقی نمیکنه گاهی دلم میخواد دختر باشی و گاهی دلم میخواد پسر باشی عزیزم

فردا میرم دکتر تا از سلامتت مطمئن بشم و صدای قلب کوچولوت رو بشنومماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مائده
3 اردیبهشت 91 14:27
ايشالا كه ني نيتم سالم و سلامت باشه و صداي تاب تاب قلب قشنگشو بشنوي و آرامش بگيري
آوا مامان رادين
3 اردیبهشت 91 14:31
مبارك باشه عزيزم تا ميتوني از اين جينگيلي ها بخر چون خيلي زود وقتش تموم ميشه و همش ديگه بايد فقط نگاشون كني
آوا مامان رادين
3 اردیبهشت 91 14:32
انشاا.. ني ني هم سلامت بياد و اينارو بپوشه و شما لذتشو ببري . دوست داشتين به ما هم سر بزنين . ممنون
مامان سارا
5 اردیبهشت 91 14:14
عزیزم سلام.اصلا مهم نیست بقیه چی فکر میکننو چی می خوان مهم اینه که داری بهترین حس دنیا رو تجربه می کنی .از تمام لحظاتت لذت ببر.به وب دخمل منم سر بزنی و برامون نظر بذاری خوشحال میشیم